دهم(حسین جان)

بهترین درمان برای قلب شکسته این است که دوباره بشکند

                                                                          "یه آدم مردم آزار"

شوخی کردما این حرفه یه آدم بزرگه...

میدونی دیگه کار من ویراستاریه! اون هم کامپیوتری. تا حالا انقدر مطالعه نکرده بودم فکر کن! از ساعت 8:30 تا 17:15 یعنی کم کمش 8 ساعت مطالعۀ کامل بدون وقفه. اونهم پشت مانیتور و موجهایی که از خودش در وکنه...


خیلی خسته میشم. اما چاره چیه؟ فعلا کارم اینه...خدا کنه آخر برج یه چیزی دستم بیاد

آخه باید 3000صفحه رو تا آخر آبان تحویل بدم و تازه 500هزار تومان بیشتر نمیدن. چون از بیکاری بهتره قبول کردم اما واقعا دارن بیگاری میکشن. خدا کنه آخر ماه حد اقل 200 تومانش روبدن تا استرس قسط و کرایه خونه و...دوباره مثل چند روزه گذشته به همم نریزه..حالا این شکم....وانمونده سرجای خود!!!


متنهایی که این چند وقته دارم ویرایش میکنم دربارۀ حضرت اباعبدلله(ع) هست و از قبل از واقعۀ کربلا شروع میشه تا....قیام مختارو.....جالبه که از دیشب هم مختار نامه شروع شد

توفیق اجباری خیلی قشنگی شده آخه امروز از صبح تا عصر یه حال و هوای عاشورایی و کربلایی داشتم

خیلی روز قشنگی بود...جلو همکارا نمیشه گریه کرد اما باز هم همون چند قطره اشکی که ناخواسته با خوندن مصائب اربابم جاری میشد خیلی غنیمت بود

حسین جان(ع) میدونم اشک های من و امثال من ارزشی نداره....چون اثری رو دلمون نمیزاره و باز همونی هستیم که....اما ارباب غریبم دلم میخواد انقدر براتون گریه کنم و زار بزنم تا بمیرم

ارباب غریبم شأن و منزلت شما خیلی بیشتر از اینه که یکی مثل من بخواد از شما بگه...

اما ارباب جون...خیلی دوستت دارم....خیلی....