بیست و پنجم(بیچاره سست ایمان)

من تو داستان سرگذشتم به خیلی از کارهای وحشتناکی که کردم اعتراف کردم

چندین برابر نکات خوبی که دربارۀ خودم نوشتم از گناهان کبیره ام گفتم

اما....بنازم به این خدایی که دارم....

دوستانی که داستان رو خوندند خیلیاشون درمورد من فکر میکنند خیلی آدم با ایمان و خدایی ای هستم

درد دلهای ساده ای که از روی تنهایی با خدا میکنم هم براشون خیلی دلنشین هست و میگن

خوشا به حالت و... از این حرفا

اما برای خیلیای دیگه هم پس از سی ام مرداد که شروع کردم یاد داشتهای روزانه ام رو در وبلاگ بنویسم خدا رو شکر تبدیل شدم به یه آدم معمولی که مثل خیلیای دیگه اس

خودم هم همینجوری دوست دارم...

دوستان گلم درسته یه زمانی من خیلی با خدا عشقبازی داشتم اما...گذشته اون روزا

الان دیگه اون سعید خیلی عوض شده و از اون معنویت هیچ نشونی در خودش نمیبینه

خدایی من بندۀ خوبی براش نیستم....

خیلی فراموشش کردم...خیلی...

انقدر سست ایمانم که نگو...انقدر ضعیف النفس هستم که نگو...

خدایا من بندۀ به درد بخوری برات نیستم

میدونی حکم اون کسانی رو دارم که تو قرآن میگی: « مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا»

خدای من بزار این دوستان بدونن که:

                                     کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته...


-------------------------------------------------------

امروز خواب موندم سر کار نرفتم

عیب نداره هفته ای یه روز میتونم نرم شرکت؛ قرار بود سه شنبه نرم به جاش امروز نرفتم

رفتم دانشگاه پیش استاد احمدی باهاش درمورد پایان نامه صحبت کردم

دلم میخواد پایان نامه ام موضوعی با درون مایۀ مذهبی داشته باشه واسه همین پیش استادی رفتم که عاشق

اهل بیته و در دفاع از تشیع و حق بودن مذهب عزبزمون سرآمد اساتید دانشکدۀ ادبیاته(خیلی دوستش دارم)

بهم این طرح رو پیشنهاد داد و گفت اگه تصویب شد با وجود اینکه خیلی پایان نامه باید استاد راهنما باشم اما کمکت میکنم: مناقب علوی در شعر معاصر...

راستی زهرا بهم گفت "او" هم داره پایان نامه اش رو مینویسه...

ایشالا یه نمرۀ عالی بگیره

زهرا هم 19/5 شد هنگام دفاعش انقدر مشکل داشتم که نتونستم برم اما "او" رفته بود


خدایا انقدر شرایط حساسی دارم که نمیتونم هم درس بخونم هم کار کنم

جفتش هم واجبه و هیچ راهی پیدا نمیکنم

از ظهره تو خودمم و دپرس شده ام

کاشکی یه پولی جور میشد تا چند ماه خودم رو تامین میکردم و با خیال راحت روی درس و پایان نامه ام تمرکز میکردم...خدایا میدونم خیلی سست ایمانم اما

اگه به تو نگم کمکم کنی به کی بگم؟